آشنا

ساخت وبلاگ

قدیمها محبتی بود و کاسه ای و کوچه ای...صداقتی بود و دلبستنی...نه شرمی بود و نه نیرنگی...از کوچه ها که گذر می کردی به چشم گدا نگاهت نمی کردند...کاسه ات پر می شداز مهر ...پر می شد از عشق...پر می شد از عطر خوش رفیق...از کوچه ها که گذر می کردی بوی نامه های عاشقانه مستت می کرد...نامه هایی که دوستت دارمهایش نه با قلم که با اشک نوشته شده بودند...پشت پنجره ها پر بود از شمعدانیهای مجنون...و من با این کوچه ها بزرگ شدم...آمدم تا رسیدم به کوچه هایی که مردمانش پشت آشنا...
ما را در سایت آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9027o بازدید : 3 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:46

بیا بازم بزار رنگی بشه دنیام کنارت هنوزم من دلم گیره چشام خیره به راهت بیا تا دل نمرده باز  بازم یادم بده پرواز........... یه وقتهایی آدم بی دلیل خسته ست.حوصله نداره.حتی حال و حوصله خودش هم نداره.یک جزیزه ی پر از صدای سکوت و یک شب یلدایی و یک خواب عمیق .کسی به سراغت نیاد.تنهای تنها.حسابت رو با خودت تسویه کنی.ببینی با خودت و دلت چند چندی.می خوای تنها باشی تا خودت باشی.خودت باشی و باورهات.خودت باشی و ایمانت.چوب هیچ آتشی مو بر اندامت سیخ نکنه.وعده ی هیچ شرابی با هیچ حوری قند ته دلت آب نکنه....ما مرتکب هیچ گناهی نشدیم ولی از بهشت رانده شده ایم.....ای کاش برای ما هم گندم آشنا...ادامه مطلب
ما را در سایت آشنا دنبال می کنید

برچسب : دلتنگم و دیدار تو,دلتنگم آنچنان که اگر,دلتنگم خدا,دلتنگم آنچنان,دلتنگم برای تو,دلتنگم مثل,دلتنگم خدایا,دلتنگم شعر,دلتنگم مهدی احمدوند,دلتنگم میدونی اومدم مهمونی, نویسنده : 9027o بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 21:46

اگر به آفرینش انسان دقت کنیم به خوبی می توان به غرایز و نیازهای او پی ببریم.غرایز انسان را به دسته ی حیوانی و انسانی تقسیم می کنند.گفته می شود غرایز حیوانی رامی توان با استفاده از عقل که عامل تمایز انسان و حیوان است ،کنترل کرد.از جمله غریزه و نیازی که بین انسان و حیوان مشترک است غریزه ی جنسی است.این غریزه مانند نیاز به غذا و آب در نهاد انسان وجود دارد.غریزه ی جنسی از بدو تولد همراه نوزاد است ونمی توان سن و زمان خاصی برای به وجود آمدن آن در درون انسان مشخص کرد.آن چه که مهم است سنی است که انسان با این غریزه آشنا می شود.و چه گونه با آن برخورد می کند. متاسفانه آشنا...ادامه مطلب
ما را در سایت آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9027o بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 5:10

تا به حال اصطلاح شهر هرت رو شنیدید، اما از خودتون پرسیدید   واقعا شهر هرت کجاست؟            - شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب.           - شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر  رو می شناسن.       - شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند..       - شهر هرت جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند.       - شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.       - شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زن آشنا...ادامه مطلب
ما را در سایت آشنا دنبال می کنید

برچسب : شهر هرت,شهر هرت كجاست,شهر هرت جایی است که,شهر هرت یعنی چه؟,شهر هرت مترسک,شهر هرت بزرگمهر حسین پور,شهر هرته,شهر هرت یعنی,شهر هرتن آلمان,شهر هرت طنز, نویسنده : 9027o بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 5:10

باز هم بوی پاییز حالم را خوش می کند.دلم می خواهد عاشق بمانم.دوست بدارم.و عادت کنم به بودنت.صبح پاییزی در کوچه های نجابت بوی حضورت را حس میکنم.گرم می شوم.می دانی که پاییز حال همه را خوش نمی کند.دلها قندیل بسته اند .عشقها به زنجیر کشیده اند .اینجا خالی از بوی زندگی شده.باید سکوت کرد و دم نزد.با قلاده های آهنین منتظر نشسته اند که فقط بفهمند عاشقی.آخر میدانی که اینجا عاشقی جرم است.دوست داشتن ننگ است.......اما پاییز که بیاید حال همه رنگ و حال عشق می گیرد.ای کاش تمام فصلها پاییز بود.ای کاش خورشید تمام طلوع و غروبهایش بوی پاییز داشت.فقط در پاییز است که گستاخانه و بی آشنا...ادامه مطلب
ما را در سایت آشنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9027o بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 5:10